ایوان نگاهت سخت مخمور
خورشید ز شرم توست مستور
ابریشم زلف توست مشهور
"ای شمع رخ تو مطلع نور
زین حسن و جمال چشم بددور"
تا چشم فلک به پات سایید
بیضایی نور عشق گردید
ماه رمضان ز روی تو عید
"با پرتو عارض توخورشید
چون شمع درآفتاب بی نور"
سیب زنخت سرای جاوید
آوازه به شهر حسن پیچید
از خال تو نور عرش تابید
"انگیخته شام را ز خورشید
"آمیخته مشک را ز کافور
نیلوفر و یاسمن ز ساقه
پیچیده ء ساق پایت آنگه
افسون شده با دو صد ترانه
از دست غمت در زمانه"
" یک خانۀ دل نماند معمور
شب بو و چو بوی گل نهانی
مخموری و هم آب روانی
خاطر نرود به گلستانی"
آن را که جمال تست منظور"
جمعی که بدور و هم بر تست
انگار فروزان از فر تست
مانند شکیب اخگر تست
خسرو که همیشه بردر تست"
از درگۀ خود مکن ورا دور"
ایوان نگاهت سخت مخمور
خورشید ز شرم توست مستور
ابریشم زلف توست مشهور
"ای شمع رخ تو مطلع نور
زین حسن و جمال چشم بددور"
تا چشم فلک به پات سایید
بیضایی نور عشق گردید
ماه رمضان ز روی تو عید
"با پرتو عارض توخورشید
چون شمع درآفتاب بی نور"
سیب زنخت سرای جاوید
آوازه به شهر حسن پیچید
از خال تو نور عرش تابید
"انگیخته شام را ز خورشید
"آمیخته مشک را ز کافور
نیلوفر و یاسمن ز ساقه
پیچیده ء ساق پایت آنگه
افسون شده با دو صد ترانه
از دست غمت در زمانه"
" یک خانۀ دل نماند معمور
شب بو و چو بوی گل نهانی
مخموری و هم آب روانی
خاطر نرود به گلستانی"
آن را که جمال تست منظور"
جمعی که بدور و هم بر تست
انگار فروزان از فر تست
مانند شکیب اخگر تست
خسرو که همیشه بردر تست"
از درگۀ خود مکن ورا دور"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر