۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

درود بر خواننده عزیز

   زندگی سراسرصحنه پيچيده آزمايش های سهل و دشوارست.آزمایش هائی که بهترست آنرا نبرد هستی نامید تا امتحان و آزمایش!. 

طبیعتن در کشاکش همين نبردِ سهمگين ، گاهی بُرد است ، گاهي باخت. اينکه چرا چنين است، لااقل من نمیدانم شاید دیگران بدانند. این وبلاگ را برای سیاه کردن گذارشهای همین  برُد و باخت های نبرد زنده گی ایجاد کردم و از اینکه من از همین آدرس (دروازه کنک) واقع در شهر باستانی غزنی روانه مکتب (این نخستین صحنه ای پیچیده آزمایش های سهل و دشوار شدم. ) خواستم خاطرات درشت نبرد زنده گی را زیر همین نام تقدیم تان کنم

هدفی دیگری هم از گذاشتن این نام دارم که گفتنش برای همگان جالب نیست
میدانم شبانه آرام می آیی زنجیر دروازه را باز میکنی نظری می افگنی و آرام با رَم همیشگی  بر میگردی. زیرا من گاهی نابهنگام در خویش می لرزم . جنون در تپش رگهایم شعله میزند شمع وجودم جوش میگرید و شرابی از نور عشق از آنسوی افقها  در پود و تنم جاری میشود.
 آری اعتراف میکننم وقتی میبینم رد پاهایت را ، احساس خوشبختی میکنم