۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

غزنه و بوریحان بیرونی

ابوریحان البیرونی

صنف پنجم مکتب ابتدائی نمبر اول شهرنو غزنی بودم که در شهر غزنی آوازه شد، پسری که متعلم لیسه سنایی غزنی بوده، هنگام میله در باغ یکی از دوستانش واقع در دهکده بهلول دانا، متوجه گوری شده که سنگ نبشته اش اسم ابوریحان بیرونی را داشته و وی بلافاصله این موضوع را رسانه ای کرده و روزنامه سنایی آنزمان چاپ غزنی این موضوع را با عکس های از آن سنگ گور انعکاس داده بود. این خبر در سراسر افغانستان بشدت پخش شد و از جمله  نقل مجلس مکتب ما هم بود . بویژه بعد از اینکه به خانه خاله مرحومم در دهکده بهلول صاحب رفتم دیدم که دیوار های گلی آن باغ و دو باغ مجاور آنرا وزارت اطلاعات و فرهنگ تخریب کرده بودند و دیوار های سنگی برای ساختن محوطه ای مزار آرامگاه البیرونی در جریان بود. سال بعدش آوازه ها از آمدن محمد داوود ریس جمهور به غزنی خبر میداد و میگفتند دلیل آمدن داوود خان باز دید از آرامگاه ابوریحان البیرونی است که آن آوازه درست نبود


بهر صورت استاد عبدالرحیم خان در برابر پرسش ذکریا (حالا داکتر ذکریا ساکن لندن) در صنف فقط همینقدر گفت : البیرونی ستاره شناس و منجم بزرگی بوده و برای غزنی افتخار بزرگیست. آقا محمد یکی از همصنفیانم میگفت : در غزنی ۹۹ اولیا بوده همی یکی که پیدا شده حالا دیگه جایگاه حج را پیدا کرده اس در کتابها و نشریات آنزمان هم فقط از اینکه البیرونی عالم بزرگی بوده و رصد خانه داشته علم نجوم را میفهمیده چیز بیشتری گفته و نوشته نمیشد برای مردم متدین غزنی هم که شهر زیارت ها و اولیا الله است از اینکه زیارتی در شهر شان به شمار زیارتها افزوده شده بود و فکر میکردند عارفی بوده مقرب به خدا شاید هم ولی بوده و دوست بهلول دانا که در دهکده اش زیسته و همانجا رخ در نقاب خاک کرده است خوشحال بودند

و اما ابوریحان کی بود؟ و چرا متخلص به البیرونی است؟



تولد :12 ذالحجهُ 362 هجری كاث، خوارزم ( شهر كارا ـ كلپاكسكایا كنونی وا قع در ا زبكستان)

وفا ت : 4 رجب 440 هجری غزنه ( غزنه كنونی در ا فغا نستان )

هر چند هیچ اطلاعی درباره اصل و نسب خانواده گی و دوره کودکی ابوریحان در دست نیست اما میگویند در سال (۳۶۲ ) هجری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از همین سبب به بیرونی یعنی خارج از شهر خوارزم معروف شده است
 موقعیکه سلطان محمود غزنوی خوارزم را در سال 408 هجری تصرف میکند. او را  با خود به غزنه میبرد. او در غزنی مسکن گزین میشود و مقرب سلطان میگردد تا جائیکه در سفر محمود به هندوستان،  وی را همراهی میکند
روشن است که او زمان زیادی از عمر شریف و پر بار اش را در شهر غزنه گذرانده است. تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که  توسط او در غزنی صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشیدی به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال ۳۹۸ آغاز میشود و ماه گرفتگی روز ۳۰ سنبله همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال ۴۰۰ بود. بیرونی تألیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حکمت دارد از جمله تألیفات او قانون مسعودی است
کتاب ابوریحان بیرونی
 میگویند معلمش  ابونصر منصور بوده و از زبان او روایت میکنند که وی در هفده سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار را رصد کرده  و عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید. و چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیصها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر پانزده ذراع تهیه کرد. سپس  در نهم جوزای 376 هجری قمری برای نخستین بار ماه گرفتگی(خسوف) را در کاث رصد کرد

اما بوریحان ؛ فلسفه و خرد انتقادی

ابوریحان محمدبن احمد البیرونی دانشمند و دایرۀ‌المعارفی که در ساحات مختلفِ فلسفه، ریاضیات، انسان‌شناسی، جغرافیه، نجوم و غیره صاحب‌نظر بود و احاطۀ ستایش‌برانگیزی بر زبان‌های مختلفِ علمی آن روزگار داشت. بیرونی بیش از فیلسوف، یک دانشمند علم تجربی است و از این بابت، بیش از پرداختن به مباحث مابعدالطبیعی فلسفه‌ که با روش عقلی-استدلالی امکان می‌یابد، به فلسفۀ طبیعی که پیوند نزدیکی با عالم واقع دارد، میلان داشت. بیرونی را می‌توان یکی از پیش‌دستانِ اندیشۀ انتقادی و تجربه‌گرایی در برهۀ درخشان تمدن اسلامی(سدۀ چهارم- پنجم هجری) به‌شمار آورد. شیوه‌یی که او در پیش گرفته متضمن یک‌رشته ویژه‌گی‌هایی نظیرِ شک‌ علمی،‌ احتیاط در پذیرش اندیشه‌های دیگران، پذیرش پس از حصول شواهد کافی، اعمال دقت و صراحت و … است که می‌توان به آن خرد انتقادی نام نهاد؛ پدیده‌یی که در جوامع شرقی، به‌ویژه شرق اسلامی کم‌سابقه بوده است. تفکر انتقادی بیرونی را به‌دشواری می‌توان از تجربه‌گرایی میتودیک او تفکیک کرد. او که هم‌عصر ابن‌مسکویه و ابن‌سینا بود، برخلاف تفکر رایج زمان خودش، حدود شش سده قبل بر فرانسیس بیکن انگلیسی(۱۵۶۱-۱۶۲۶ م) و هفت قرن پیشتر از گالیله(۱۵۶۴-۱۶۴۲م)، روش مشاهد و آزمایش را به‌کار بست و این به‌خودی خود خرد انتقادی و تفاوت میتودولوژیک او را با بسیاری از هم‌روزگارانش آفتابی می‌کند.

بیرونی در سرزمین پهناور هند

همانگونه که پیشتر عرض کردم ایشان در سفر هند همرکاب سلطان محمود غزنوی بودند. وی با استفاده ازین همرکابی با سلطان توانست در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرده  زبان سانسکریت را بیآموزد و مواد لازمه برای تألیف کتاب خود موسوم به ماللهند را جمع آوری کند
بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود یازده شهر هند را تعیین نمود. خود بیرونی مینویسد که در زمانیکه در قلعه نندنه به سر میبرد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. 


او در كتاب " ماللهند "(India) نوشته است :
قسم می خورم كه زندگی ام یك فلسفه مهم است اما همه مردمی كه در این دنیا زندگی می كنند ، فیلسوف نیستند . . . و در حقیقت از وقتیكه كنستانتین فاتح ـ امپراطور روم ـ به دین مسیح روی آورد ،شمشیر و شلاق را به كار گرفتند .
بیرونی به آنهایی كه فكر می كرد احمق هستند ، كنایه ای زد . این كنایه مبنی بر جوابی بود كه او به مردی مذهبی داد كه به وسیله ای كه او ساخته بود ،ایراد گرفته بود . بر روی این وسیله ماههای بیزانسی حكاكی شده بود و زمان عبادت را نشان می داد . پاسخی كه بیرونی به آن مرد داد ، در كتاب " سایه ها "(Shadows) اینگونه آورده شده است :

بیزانسی ها نیز غذا می خورند . پس شما غذا خوردن آنها را تقلید نكنید .

 پسته یادبود بیرونی چاپ شده در شوروی سابق

وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی درباره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخته است.



تجربه‌گرایی(Empiricism)

بیرونی بیش از آن‌که فیلسوف باشد، دانشمندی تجربه‌گراست.موصوف در گفت‌وگویی که با ابن‌سینا دارد، به‌درستی نشان می‌دهد که فراتر از علومی که در پیش از آن‌ها سخن گفتیم، به فلسفه نیز دست‌رسی نیکویی دارد و پرسش‌های او در مسائل رایج فلسفی آن‌زمان نشان از ژرفای مطالعۀ او در این باب دارد، اما چون بیرونی، مسحور و مشعوفِ‌ شگفتی‌های طبیعت بود، باالطبع فلسفۀ مورد نظر او نیز بیش از مباحث متافزیکی و نظری، وجه طبیعت‌شناسانه و اضافی به‌خود گرفت. با این وجود، او به فلسفه بی‌توجه نیست و- چونان فرانسیس‌بیکن- تمامی شناخت را در محدودۀ تجربه و استقراء و مشاهده محدود نمی‌بیند.اما به مشاهده، تجربه و استقراء اهمیت زایدالوصفی قایل است. بیرونی به تجربه در دو بُعدِ تجربۀ حسی و تجربۀ علمی توجه دارد و از مباحث انتزاعی و فلسفیِ محض کناره می‌جوید.

بیرونی به‌دنبال ایجاد روش علمی جدیدی بود که بتوان با آن به شناخت حقیقی از جهان دست پیدا کرد. او حتا ریاضیات را که در دسته‌بندیِ ارسطو جزءِ فلسفۀ نظری به‌حساب می‌آمد، به شیوۀ کاربردی و تطبیقی به‌کار بست و با آن به مطالعۀ جغرافیه و نجوم دست می‌یازید. از این‌رو، وی تکیه و توجه زایدالوصفی به استقراء و تجربه در کار شناخت جهان داشت و چه بسا به مطالعۀ عینی ادیان نیز متوسل شد؛ رویکردی که عمدتاً در دین‌پژوهی و جامعه‌شناسی معاصر مورد نظر است. بیرونی به‌درستی پی برده بود که قوانین منطق ارسطویی صرفاً ناظر بر عالم ذهن است و در امر شناختِ جهان خارج چندان راه‌گشا نیست
مجسمه ابوریحان بیرونی

آثار بوریحان


ایشان علاوه بر کتاب نجوم و جغرافیا که به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته،اند  کتاب دیگری بنام آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ و آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری بنام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تألیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی در لیپزیک ترجمه و چاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است.  کتاب سومش «ماللهند من مقوله فی العقل او مرذوله»نام دارد که درباره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است. و کتاب چهارمی «التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم» در علم هیئت و نجوم و هندسه است.

تعداد كلی آثار بیرونی در طول زندگی اش تحسین برانگیز است . كیندی نوشته است : بیرونی حدودا 146 اثر از خود بر جای گذاشته است كه هر كدام مجموعا شامل 13000 صفحه می باشد (هر صفحه همانند صفحات چاپی كتابهای جدید است) . برخی از اثار بیرونی را قبلا ذكر كردیم اما آثار وی در حقیقت تمام علم زمانه اش را در بر می گیرد .
كندی نوشته است :
بیرونی به مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و همچنین در وجود انسان گرایش بسیاری داشت . در بین علوم مختلف ، علاقمند به آنالیز ریاضی بود و در این زمینه استعداد زیادی داشت .

در مشاهدات نجومی بیرونی در مقایسه با بطلمیوس در مورد خطاها نظر مساعدتری داشت 

اینک فهرستی از آثار بیرونی را ذیلن پیشکش تان میکنم 
ابوریحان بیرونی، زندگینامه ابوریحان بیرونی




 ـ ممرها (تمهید المستقر اتحقیقمعنی الممر). این کتاب به توصیف پدیده های احکامی محتلفی که لفظ ممر (گذر یا عبور) بر آنها اطلاق می شد، اختصاص دارد. وقتی می گوییم سیاره ای از سیاره دیگر عبور می کند، منظور این است که از لحاظ طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصله نسبی تا زمین از آن می گذرد.



 ـ صیدنه (کتاب اصیدنه فی الطب). بیرونی حقیقت را فقط در نوشته های و گفته ها نمی جست، بلکه میل شدیدی به تحقیق مستقیم در پدیده های طبیعی داشت و این کار را گاهی در سخترین شرایط انجام می داد، و این میل او با قریحه ای در ساختن آلات و ابزار و تمایل به دقت در مشاهدات همراه بود. به دلیل علاقه ای که به دقت داشت، و نیز چون می ترسید که در جریان محاسبات دقت لازم را از دست بدهد و نتایج حاصل از رصد را به نتایج حاصل از محاسبات طولانی ترجیح می داد. 



ابوریحان بیرونی، زندگینامه ابوریحان بیرونی

چهارتاقی دانشمندان ایرانی



 ـ التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه التنجیم). کتابی است درسی در علم احکام نجوم، که بیش از نیم آن به مقدمات موضوع اصلی اختصاس دارد. کتاب هم به فارسی موجود است وهم به عربی، که ظاهرا هر دو صورت آن را ابوریحان خود فراهم کرده است، و در مجموع پنج فصل دارد. 

 ـ اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صفعه الاسطرلاب 
ـ الجماهر (الجماهر فی معرفه الجواهر 
 ـ سدس (حکایه الاله المسماه السدس الفخر 
 ـ تحدید (تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن 
 ـ چگالیها (مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحیم

 ـ سایه ها (افراد المقال فی امر الظلال 

 ـ وترها (استخراج الاوتار فی الدائره 
 ـ پاتنجلی

محوطه آرامگاه که اخیرآ در شهر غزنی اعمار شده

تمبر ابوریحان بیرونی...............................................

پی نوشتها: یادداشت های خودم 
ویکی پیدیا
وب سایت برترین ها
روزنامه ماندگار

هیچ نظری موجود نیست: