۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

غوغاسالاران در جستجوی آب از سراب

باتاسف که کشور عزیز ما در طول سه دهه اخیر قربانی بازیهای جیوپلتیک قدرتهای جهانی و مطامع ناروای کشور های همسایه قرار گرفته است.و هر حرکتی در راستای نجات کشور از بحران خواه نظامی, خواه سیاسی خواسته و ناخواسته در مدار سیاست های جهانی و همسایگان چرخیده و سرانجام به ضرر ملت ما تمام گردیده است. چنانچه در گذشته ها هرگونه حرکت ملی که با شعار ایجاد تفاهم بین الافغانی یا وحدت ملی,تشکیل نیروی مردمی ,مراجعه به آرای ملت با هزاران امید درخارج از کشور شکل میگرفت پس از برگزاری چند کنفرانس و همایشها سرانجام با تکرار شعار های همیشگی باکلی گوئی و کلیشه پردازی با چند پند موعظه و نصیحت با دعای تجلی وحدت ملی ختم جنگ در صف رویاهای طلائی مان قرار میگرفت و برآیند اینگونه همایشها فقط گرفتن امتیاز های سیاسی برای روز مبادابرای برخی از افراد و گردانندگان اینگونه حرکتها بود وبس. البته نمیتوان از حسن نیت و صداقت برخی از کوشندگان راه نجات از بحران افغانستان انکار کرد.
اشغال افغانستان توسط کلانترخود گمارده بین المللی,ظاهرآبه اینگونه تحرکات و همایشات نقطه پایان گذاشت زیراباتدویرکنفرانس صلح بن با اشتراک گروه های بزرگ سیاسی و روشنفکری در واقع زمینه ایجاد یک حکومت انتقالی مهیا گردید تا با پیاده کردن دموکراسی غربی در یک کشور فقیر و حاشیه نشین مذهبی از یک سو جنگ علیه ترور به پیش برده شود واز سوی دیگر بازسازی صلح و امنیت رادر کشور به ارمغان آرند.امادریغا که ستراتیژی امریکائیان در جنگ علیه تروراینست تا ویروس تروریزم را با انتی بیوتیک کشتار بیگناهان معالجه نمایند که این عمل آنها بدون شک سبب واکنش های مردمی گردیده و این چیزی بود که همسایه درکمین نشسته مکار ما نیز از خدا چنین میخواست و سخن کوتاه اینکه بحران در کشور ما بجای اینکه پایان یابد از سر آغاز شد و این امر بار دیگرمیدان را برای غوغا سالارانیکه در پی مطرح کردن خویش بودندهموار ساخت.
بنابراین در اواخر سال 2006 م بار دیگر کنفرانس شاندار و پر دبدبه ای در هالند دایر گردید. این کنفرانس در ذات خود کنفرانس منحصر به فرد بود زیرا مشمولین این کنفرانس برای بار نخست از " کلی گوئی و کلیشه پردازی" اجتناب کردند و برای اولین بار داشته های ذهنی بیمار شان چنین بروی کاغذ ریختند.

طالبان یک گروه دهشت افگن نیستند سربریدن و آدمکشی جز از مقاومت مردم افغانستان محسوب گردد
 چرا در شمال بازسازی میشود و در جنوب ویرانی؟-
و افغانستان کشور افغانهاست دیگران کشور های اتنیکی خود را دارند باید تاجکان به تاجکستان و ازبکان به ازبکستان برگردند و این میراث کبیر از پشتون هاست و کسی دیگر حق ندارد, و تحقق وحدت ملی صرف در اطاعت بی چون و چرای اقلیت های قومی از به اصطلاح اقلیت کلان نهفته است و بس
بزرگان و همسالان من اگر دوستدار تیاتر بوده باشند لابد اجرای نمایشنامه کم نظیر "تک و تکمار" را که در سال 1356 در کابل ننداری برای چندین ماه بنمایش گذاشته شده بود بخاطر دارند اما جالب اینجاست که برخلاف نمایش , ما شاهد جان گرفتن خبث شیطانی در وجدان به اصطلاح روشنفکران خود میگردیم.متاسفانه روشنفکران مادر قرن 21 چنان اسیر غل و زنجیر کوته بینی و تنگ نظری گردیده است که از اهداف و آرمانش مفتخرانه فاصله گرفته و برای متلاشی شدن ملت و تجزیه کشورشان داوطلبانه توطئه میچیند.مبرهن است زمانیکه جنایتکاران طالب نما سر جوان بیگناه اجمل نقشبندی را همانند صله ای ضیاالملت والدین از تنش جدا کردند وجدان همه بشریت تکان خورد از خداپرست تا خود پرست این جنایت را محکوم کرده و به عاملین آن نفرین فرستادند اما شرم و ننگ بر ما که خود با پوست و گوشت این جنایت را لمس مینمایم ولی هنوز هم همصدا و هم آوا میخواهیم در زیر همین لوا جنایت فقط بخاطر وابستگی قومی چشم پت حرکت کنیم و در کشور هالند با نیم متر نیکتائی اکت تکنوکراتی کنیم تا با هیزم کینه ای اینجا آتش فتنه آنجا را افروخته داریم. خوشبختانه حرکت های سیاسی در داخل کشور از جمله ایجاد "جبهه ملی" تمام منفذ ها, مجرا ها و زمینه های توطئه چینی راموقتآ بروی این دجالان سکتاریست بست.و برای چندین ماه یک سکوت پر رمز و راز دیگری در جامعه روشنفکری ما حکمفرما گردید که حتا غوغاسالاران معروف خاموشند و نظاره گر وچیزی برای گفتن ندارند

مسکینیار و کمیته نجات از بحران
آقای مسکینیار گرداننده تلویزیون آریانا افغانستان یکی از منتقدین بظاهر سرسخت حکومت کرزی میباشد. دشمنی جناب شان با جنگ سالاران شمال و دوستی شان با محمد داود خان رئیس جمهور سابق و سلطنت پایان ناپذیر میباشد. ایشان نیز که از جمله اشتراک کنندگان کنفرانس هالند درسال پار بودند بطور غیر مترقبه در هفته گذشته طرحی را برای نجات از بحران افغانستان در برنامه تلویزیونی خود شان "برنامه نگاه"ارائه کردند که بر مبنی این طرح افراد مخیر و دلسوز از داخل و خارج کشور زیر نظر و نظارت خود شان توسط مردم انتخاب میگردد و این گروه بخاطر رسانیدن "آرزوها و احساسات نیک مردم افغانستان" هر دری از جمله کاخ سفید را دق الباب خواهند کرد.هنوز ایشان میکانیزم و اسم این حرکت را اعلان ننموده بودند که زنگ های تیلفون به صدا در آمد و بگفته خود شان تمام خط ها پر شد و تاچشم بهم زدن همانهای که در سال پار در هالند تجمع نموده بودند دوباره منتخب گردیدند.همینکه حق به حقدار رسید شرایط پذیرش کاندیدان نیز مشکلتر گردید زیرا دیگر نیازی به جمع آوری نظریات مختلف وجود نداشت.چون سناریو ادامه همان سریال ناتمام هالند میباشد. که اینباردر کاخ سفید مورد بحث قرار میگیرد.

جالب اینجاست که آقای مسکینیار در حالیکه سیاسی ترین مسئله ای را رویدست قرار داده است, خود از هنجار های سیاست طفره میرود ,همچنان ایشان ادعا دارند که به هیچ وجه در پی تضعیف رژیم موجود نیست و خود شان نیز کاندید نیستند. پس هدف شان از انجام این کار اسلامی و افغانی البته به گفته خودشان صرف رضای خدا و خدمت برای صلح و نجات کشورش از بحران نهفته است و بس اما با در نظرداشت دیدگاه ها و نظریات اشخاص و افراد شامل این حرکت میتوان به سهولت حدس زد که هدف از تدویر این گرد همآئی نخست کشانیدن جنگ سالاران به دادگاه (البته بزعم آنها جنگ سالار فقط در بین تاجکها ازبکها و هزاره ها قرار دارند)و جلوگیری از کشتار افراد ملکی (منظور نجات طالبان)میباشد.بدین ملحوظ میتوان به صراحت حکم کرد که این کنفرانس (اگر دایر شود) همانند کنفرانسهای دیگر از محدوده سخنرانیها و سرگرمی های محفلی و دل خالی کردن ها بیرون نخواهد رفت و تنها مفاد آن گرفتن امتیاز سیاسی برای برخی ها که بتوانند خوب بدرخشند آنهم در روز مبادا خواهد بود زیرا امریکائیان بخوبی میدانند که جنگ سالاران در جامعه افغانستان یک واقعیت موجود میباشد.در این هم هیچ جای شک نیست که جنگ سالاران یک پرابلم جدی فراروئ دولت افغانستان و جامعه جهانی میباشد اما در شرایط فعلی امریکا نمیتواند بدیل و الترناتیف آنها را در میان طالبان جستجو نمایند.زیرا همین جنگ سالاران در شرایط فعلی با دولت و جامعه جهانی کنار آمده اند اماطالبان با اعمال ضد بشری شان در جهت نابودی افغانستان مصروف عملی نمودن پلان پاکستان درکشور خویشند.

و اما تجربه ثابت نموده که امریکا در مبارزه علیه تروریزم از استراتیژی" ترور و ارعاب" در يک مقياس بزرگ کار میگیرد.زیرا پس از ويتنام، ديگر قرار نیست جامعه آمريکا شاهد بازگشت تابوت هاى حاوى جنازه سربازان اعزامى به جبهه هاى دوردست باشد. و بهاى اين را اکنون بايد غير نظاميان در آن کشورى بپردازند که از بخت بد در تیزس هاى شوراى امنيت ملى و وزارت خارجه آمريکا عجالتا پايگاه امن تروریستان یا "امپراطورى شر" تعريف شده است. به این لحاظ جلوگیری از کشتن غیرنظامیان نیز مشکل به نظر میرسد به اینصورت یگانه راه حل حرکت همگام و متحد نیروهای مختلف کشور در مقابل توطئه های پاکستان شاید باعث از هم گسستن تار های عنکبوتی و ریاکارانه تروریستان و متحدان منطقه ای شان از دست و پای ملت مظلوم ما گردد و بس.

و اما


آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمائید که بس خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدّهر بماند

شاید هم :

آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود گاو به صحزا بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند
آن به که رود جسم به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند
با رشوه و پارتی خرک خویش براند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در پُست ریاست ابدالدّهر بماند!

هیچ نظری موجود نیست: