۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

مخمس بر غزل هوشنگ ابتهاج سایه


باز آهنگ وفا زیب جهان من و تست

موج پرشور محبت بکران من و تست

اختر عشق فروزنده بجان من وتست

نشود فاش کسی آنچه میان من و تست"
 تا اشارات نظر نامه رسان من و تست"

امشب از عشق فراموش سخن میگویم
با تو از خون سیاووش سخن میگویم
گاه مست و گهی مدهوش سخن میگویم
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم"
پاسخم گو بنگاهی که  زبا ن من و تست

صر صر عشق تو در جان من خسته دمید
تلخی هجر ترا جز من محزون کی کشید
شور و هنگامه به هر برزن وهر خانه رسید
روزگاری شد و کس مرد رۀ عشق ندید"
حالیا چشم جهانی نگران من و تست"


بال عنقا و هوس بازی صیاد که دید
دولت عشق زهر نودۀ نورس ندمید
گوهر واله دل من به چه چیزی ارزید
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید"
همه جا زمزمۀ عشق نهان من و تست"

چشم دارد ز تو یکبار "حمیدی" سر مهر
مادر دهر نزاده است بتی زیبا چهر
چون تو در جمع عروسان شبستان سپهر
سایه ز آتشکدۀ ماست فروغ مه و مهر"
وه ازین آتش روشن که بجان من و تست"






هیچ نظری موجود نیست: