۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبه

دو واژه معاشقه و غزلی از مشتاق اصفهانی



دو واژه در نقش یک معاشقه و پرسش

میگویند وجه ممیزه معشوقی که پذیرفته الهه کسی باشد ابرازعشق و بخشش محبت بی پایان به عاشقش است. این (صحیح شد؟) همان بذل محبت ایست که از لحاظ زیبایی، در سکوت روز؛ روحم را به تسخیر در ‌آورد و از لحظه ایکه شب ‌شده کاخ عشقم را در بلندای احساس چراغان کرده بود
الهه زیبای من ،نمیدانی با این دو واژه پرسش گونه خیلی زیبا چگونه احساسم را در اوج مهربانی و محبتهایت، تسخیر کردی!

شاید برایت در این سالها ثابت شده باشد که عشق، واکنش آموختنی و احساس
 فراگرفتنی است.هر آدم، عشق را با توجه به آموخته ها و باورهایش اول میشناسد و بعد تجربه می کند. برخورد همه ادم ها با عشق یکسان نیست؛ اما همه گان میدانند که اگر دوست داشتن شدت یابد،  در نهایت به مرحله عشق می رسد.

نکته جالب اینست که وقتی فهمیدی معشوق با تو همراه شده، آن وقت اعتماد به نفست بیشتر می شود و در نتیجه، خودت را هم بیشتر دوست میداری؛ زیرا این
 باور برایت خلق میشود که آن قدر خوب هستی که کسی عاشقت شود. دلم میشه
 خیلی بنویسم اما فکر میکنم تو صفحه دل و ورق ذهنم را میخوانی همینقدر بس
 است دوستت دارم
و
هست!!!!! وای
فقط یک واژه و یک کهکشان اعتماد
هست!!! یعنی درست حدس زدی! یعنی بهشتت را میشناسی و لابد بالاخره بهر پرسیدنت بنده نواز می آیم

آهنگ مرحوم رحیم مهریار
بهـــــــــر پرسیدنم ای مایه ناز آمده ای
بنده ات من چه عجب بنده نواز آمده ای
سرو من اینقدر این سرکشی و ناز چرا ؟
گر به دلجویی ارباب نیــــــــــــاز آمده ای
چه به جا از من غارت زده مانده است که تو
رفته و دین و دلــــــــــم برده و باز آمده ای؟
نرسد آفــــــــــت گلچین به تو ای گلبن ناز
که زخوبی همه برگ و همه ساز آمده ای






هیچ نظری موجود نیست: