۱۳۹۵ تیر ۵, شنبه

فروغ جاودان من و آجا صنم


راستی، بار ها بین من و آن دو فروغ جاودان زیبایی، کمتر از یکمتر فاصله بود. اما انگار میدانستم دور دروازه ی بهشتم را از همان آغاز دیوار شیشه ای 
کشیده اند تا فقط از پشت شیشه نگاهش کنم. حتا هیچگاه دلش را نداشتم نزدیکتر بروم و ببینم. میترسیدم که اگر به شیشه سنگ بزنم خدا ناخواسته سنگ پس از شکستن به این فروغ جاودان به این بهشت آرزو اصابت کند. گاهی هم میترسیدم حتا نتوانم سنگی را بر دارم و پرتاب کنم اما شیشه همچنان نور منعکس کند
افسوس که دلم هم پایکوبی میخواست هم آهسته برو اما هیچگاه نتوانستم جرئت کنم حتا  آهنگ آجا صنم را در حضورش زمزمه کنم

برگردان آهنگ آجا صنم 

عزیزم، بیا در روشنی نرم و لغزنده مهتاب
با هنگامه بهار  پایکوبی کنیم
در مسیر هر زندگی  جنگل حتمی است 
مطمئنآ آسمان با شادی ما سوی ما چشمک خواهد زد
قلبم سخن میزند و با شور میرقصد
محبوب دوست داشتنی ام! مرا با خود ببر در کنار ستاره ها
من در این گوشه تنها هستم

در این شب نمناک، قلبت را به کی نگه میداری

در هر نفسم تکرار  نام توست
ببین اشعه  جذاب ماه برایت توصیه میکند عاشق شو! در عشق سقوط کن
زندگی مثل یک سفر است، که در آن فردا کجا برویم؟

کاش میتوانستم به ابر های همین آسمان سر بزنم

و  آسمان  امشب را با همین سوسو مثل یک عروس بزمین پائین میکردم
ماه با زرق و برق میدرخشید و ستاره گان سوسو زنان سوی تو
از نظر من جهان آنگاه جهانست که دوقلب عاشق  یکی شود

آجا صنم مدر چاندنی مین هم
تم میلی تو ویرا نی مین بهیآ جاهیگی بهار
جومنی لگی گا آسمان
کهتا هی دل اور مچلتا هی دل 
موری ساجن لی چال مهجهی تارون کی پار
لگتا نهین هی دل یهان

بیگی بیگی رات مین دل کا دامن تام لی
کوهی کوهی زندگی هردم تیرا نام لی
چاند کی بهکی نظر کی رهی هی پیار کر
زندگی هی ایک سفر کانی جانی کل کیدر
دل یی چاهی آج تو بادل بن اود جاهون مین
دلهن جیسا آسمان- دهرتی پر لی آهون مین
چاند که  دولا سجهی دهوم تارون مین ماچهی
جهوم کی دنیا کهاهی پیار مین دو دل میلی

هیچ نظری موجود نیست: