۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

عرق روح روی عرق تن و هو ساتهه تیری

۱۴ اکتوبر ۲۰۱۷ کابل  

مراسم خاکسپاری فاتحه و ختم پدرم دیروز به پایان رسید ! انگار به روال زندگی عادی برگشتم ! و همین لحظه به سواری تکسی سراچه، در کابل این شهر دوست داشتنی که زادگاهم نیز هست با صدای یکی از این خواننده های بد صدای جدید که تخصص اش فرورفتن در مغز و روان شنونده است، عذاب میکشم. زمان مناسبی نیست. نزدیکی های چاشت پائیز است، اما آفتاب بیش از حد تصور داغ است. همراه با راه بندان ترافیکی. احساس گرسنگی میکنم. چوکی راننده بیش از حد چرب و خاک پر و زانوهایم را فشرده است. کاش در سیت عقب نمی نشستم زیرا چوکی به زانو هایم هر لحظه بیشتر میچسپد. از لودسپیکر پشت سرم خواننده با سوز فریاد میکشد «تیریته پنچر کنم تایریته پنچر»! وای! حتا تصوراتم هم عیب کرده، تایر را پنچر کردن یعنی چه ؟ و این را چه مناسبتی با سایر مصرع ها؟ عرق پخش شده روی صورتم دیگر با دستمالک کاغذی پاک شدنی نیست! و این آهنگ بی معنی حتا نفس کشیدن را ناممکن کرده است.

این تنها نیست! انگار عبور از این جاده با سرعت پای آدم در بین تکسی گرهِ پائیزی دیگری را در روح و روانم انداخته که هر تلاشی لذت بخش و فرحت بخش را بیمعنا میکند. کاش میتوانستم از این گره نیر بنویسم! تا اگر اندکی باز میشد اما فکر میکنم حتا توضیحش هنوز سخت است. یعنی خاطره های این جاده هم مثل عرق تن در سطح روحم. پخش میشود. منتها فرق بین عرق تن و عرق روح اینست که این عرق تر نمیکند اما میخراشد. از این خراش خون نمیچکد،اما دردی مزمن، بیدرمان و سوزناک دارد مثل بریدن انگشت با کاغذ! خدایا !!در این افکار بودم که نمیدانم راننده چه در دلش گشت با یک فشار روی تایپ موترش سی دی را عوض کرد و مرا بیاد فلم مقدر کا سکندر برد او آهنگ هوسات تیری را گذاشت رفتم با واژه واژه ای آهنگ در دنیائ خودم و ندانستم دیگر تکسی چگونه به خانه رسید

برگردان آهنگ هندی هوسات تیری

ای همراه و همدم من! زندگی بدون تو چیست؟
حتا در میان غنچه های گل و  کوچه های عشق
بدون تو در هیچ جا هیچ چیز نیست
زندگی بدون تو هیچ نیست
در هر تپش و ضربان قلبم عطش تشنگی های محبت توست
در  نفسهایم عطر  تو جاریست
از این گوشه زمین تا پهنه آسمانها در چشمانم فقط تویی و ماحول تو
!ممکن است این عشق بشکست نیانجامد
ممکن گاهی بالایم قهر نشوی  
ممکن است این همدلی هیچگاه تمام نشود
زندگی چیست بی تو
بدون تو شبهایم در ریاضت و زهد میگذرد و روز هایم در ولگردی
و زندگیم در قطرات اشک شعله میزند و در انبوه رویا ها خاموش میشود
پس زندگی چیست بی تو؟
زندگی من بی تو و زندگی تو بی من زندگی نیست
زندگی چیست بی تو ای همدم
********
شگفت زده ام بدون آنکه بدانم چگونه یکی در خیال تشنه من آمد و جاگزین شد
و در جنون این دل دیوانه، هر دو همه چیز  خود را از دست دادیم
 داستانهای دل
که من . تو آنها را میشناسیم و دیگر هیچکسی آنها را نخواهد شناخت
ای همدل و همسفر! زندگی بدون تو چیست؟



+======
له له له هم هم هم

او ساتههی ری تیری بینا بهی کیا جینا؟
پهولو مین کهلیون مین سهپنون کین گلیون مین
تیری بینا کهچ کهین نا
تیری بینا بهی کیا جینا
*********************
هر دهرکن مین پیاس هی تیری سانسون مین تیری خوشبوهی
اس دهرتی سی اس امبر تک میری نظر مین تو هی تو هی
پیار یی توتی نا
تو مجسی روتینا ساتهه یی چوتی کهبهی نا
تیری بینا بی کیا جینا
توج بین جوگهن میری راتین توج بین میری دن بنجاهرن
میرا جیون جلتی بهنونی بهوجهی بوجهی میری سپنی ساری
تیری بینا میری تیری یها زندگی زندگی نه
تیری بینا بی کیا جینا
جانی کهیسی انجهانی هی آن باسا کوهی پیاسی من مین
اپنا سب کچ کو بهیتهی پاگل منکی  پاگل اپن من
دل کی افسانی
مین جنم ! تو جانهی ! یهی جانا کوهی نهی هی

هیچ نظری موجود نیست: