۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

نمیدانم ستون پنجم دشمن کیست؟

نمیدانم؟
تا کی در پهنه ی این جغرافیا اینگونه سرنوشت های تلخ برای آدم هایش رقم خواهد خورد ؟. دیگر از طالب وحمله های انتحاری اش زیاد تعجب نمی کنیم چون این وحشی گری تازه ست با زبان خشن معاصر! و حالا دیگر الفبای این زبان را می فهمیم! دیگر وقتی میشنویم که عده ای تفنگی به نام « طالب » سر شاهراه می ایستند و هر آدمی را که مثل خود شان نیست از موتر پیاده و نابود میکنند شگفت زده نمی شویم
حتا حالا اگر تصویر ضجه های فرخنده و شقایق معصوم را که به لطف ویدئوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی در همه دنیا دیدیم دوباره ببینیم بگفته فرنگی ها سرپرایز نمیشویم! چرا که همه ما حس میکنیم تاریخ به گستره ی ملموس تری از جنایت زیر نام طالب و داعش قساوت های منسوخ شده را به هر اسمی بازسازی خواهد کرد
اما از نظر من طالب یک گروه تروریستی نیست ، یک فرهنگ است ومنشأ آن هم در درون همه ی انسان هایی است که به هر اسمی از مرزهای انسانیت خارج شده اند. به نظر من ممکن است هر انسانی یک یا چند طالب در درون خودش داشته و دارد! وگاهی به آن طالب درون حق میدهد که کاررا به آن درجه ازنهایت پلشتی و قساوت برساند که با سر های بریده ی کسانی که با او به زعم خودش تفاوت ایدئولوزیک دارند، توپ بازی کند و با افتخار از آن فلم بگیرد و منتشر کند. با جسد بیجان فرخنده جهاد اعلان کند آنرا آتش زند و موتر را از سرش الله اکبر گویان بگذراند ! حلق شقایق معصوم را ببرد
خدایا بداد این ملت بیچاره برس
نمیدانم ستون پنجم دشمن کیست؟
اصولن ستون پنجم یک اصطلاح سیاسی است و معنی محتوایی دارد  نه
  لغوی!  در محتوا  به عوامل پنهان و جاسوس یک کشور در کشور دیگر گفته میشود که بشکل پنهانی در لباس دوست به تضعیف دولت یا گروهی که ظاهرا باید به آن وفادار باشند می‌پردازند. این اصطلاح از زمان جنگ داخلی اسپانیا در عرصه نظامی و سیاسی رایج شده‌است.
به عباره دیگر ستون پنجم یعنی خائنین!یعنی همکاران  دشمن چه به واسطه ی جهالت ! چه به دلیل عناد!و تلخبختانه کاری که از ستون پنجم  بر می آید  از چهار ستون اصلی دشمن بر نمی آید بطور نمونه 
در جنگهای سه ساله اسپانیا ( 39-1936 میلادی) هنگامی که جنرال مولا با ارتش خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیش می رفت برای کمونیست ها که بر شهر مسلط بودند پیغام فرستاد که:" من با چهار ستون سرباز و تجهیزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی مادرید پیش می ایم ولی شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه ستون دیگری به نام ستون پنجم هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما هستند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت می کنند. شاید هم با ما موافق نباشند ولی چون با  شما مخالف هستند اعمالشان غیر مستقیم به نفع ما تمام می شود .اگر از چهار ستون اعزامی واهمه ندارید از این ستون پنجم بترسید که در تمام امور و شئون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون را به داخل شهر هموار می کنند۱. "
همین طور هم شد و بالاخره ژنرال  با کمک همین ستون پنجم و خرابکاری آنها توانست پایتخت اسپانیا را که کابوس قحط غله و گرسنگی بر آن سایه انداخته بود تصرف کند و سلطه و سیطره کمونیستها و جمهوری خواهان را از سراسر خاک اسپانیا بر اندازد . از این تاریخ است که اصطلاح ستون پنجم وارد اصطلاحات سیاسی شد و به عاملان اجنبی و به طور کلی هر فرد و دسته ای اطلاق گردید که اعمالی به زیان و ضرر خودی و سود بیگانه انجام دهند. 
حالا باین مقدمه نسبتآ طویل میپردازم به اصل مطلب و عنوان این نوشتار که ستون پنجم در کشور ما کیست؟ چرا پس از سقوط کهندژ در مطبوعات ما این اصطلاح رسانه ای شد و ورد زبان همگان گردید. اما پیش از این توجه شما را به سخنان کمال صافی نماینده مردم کندز در شورای ملی جلب میکنم ایشان بنمایندگی از مردمی که ناموس شان بتاراج رفته و چور و چپاول شده اند از تربیون همان مردم چنین فریاد میزدند : در کندز هیچ چیز چور نشده ! بلکه برای چور آمادگی گرفته شده حالا چور میشود دروغ اس دروغ اس دروغ اس
یعنی بگفته این ستون پنجمی آی ایس آی ؛ اردوی ملی افغانستان که برای حفاظت از مردم آنجا بدانجا رفته  اند ارتش نه بلکه گروهی از دزدان است و وحشیان قرن دستار سیاهان جذام آور پاک پاک اند در کندز آب از آب تکان نخورده ! اینست چشم سپیدی ! این است سیاه را سپید کردن! اینست ستون پنجم ! اینک مردمی که نماینده اصلی فضل الرحمن ملا عمر حمید گل و جنرال راحل شریف را بنمایندگی خویش برگزیده اند بچشم سر میبینند که در زیر زنخ شان مار خوش خط وخال را جا داده اند. شما باور کنید که اگر افشاگریهای همین فیس بوک و تکنالوژی نوین نمیبود هاشمیان روستار تره کی نبی مصداق و چاپلوسان حرفوی همه به تائید ازین مار آستین سر میجنباندند و میگفتند العیاذ بالله! طالبان فرشته های صلح اند چند نفر از ایران آمده بوده از موقع استفاده کده گد ودی جور کرده و مزدوران ایران که در ارتش جا گرفته اند حالا برای چور رفته اند افغان اصلی بچیان گاهی از اینکار ها را نمیکنند بلکه این سقوی ها هستند که بر خلاف پروسه صلح افغان اصلی بچیان را از آن شهر میرانند
بلی متاسفانه این واقعیت کشور ماست! افغانستان بروایت تاریخ غبار (افغانستان در مسیر تاریخ) از گذشته ها محل امنی برای جاسوسان بیگانه بوده است. از قاضی قادرو و شاه جی گادیوان دیروزی گرفته تا جاسوسان امروزی نظیر کمال صافی در  میان این ملت  پاکدلان  پناهگاه امن؛ نام و نان عزت و حرمت دارند. نان میخورند و حرمت نمک میشکنند. و این دایره خبیثه جریان دارد. بهمین دلیل پس از شکست رژیم مزدور طالبان در ۲۰۰۱ پاکستان این گارنیزیون انگلیس با شماری زیادی از جاسوسان کار کشته  در یک لایه  مهاجم وارد عمل شد و بسهولت از ارگ گرفته تا دستگاه های امنیتی و  پارلمان و  حتا تا کمیته المپیک کشور نفوذ خود را تعمیم وگسترش داد. رشد ستون پنجمی ها در این سالها بحدیست که در تاریخ هیچ کشوری بچنین سهولت مساعد نبوده و نیست مثلن همین حالا من با چندین تن از فارغین فاکولته حقوق و علوم سیاسی افغانستان صحبت کرده ام که اول نمره از آن فاکولته فارغ شده اند پدران شان در جهاد و مقاومت سهم داشته اند ولی برای گرفتن یک ماموریت عادی به وزارت خارجه هفت خوان رستم را باید بگذردند ده جای امتحان داده اند و بالاخره کاتب هم مقرر نشده اند اما شخصی مجهول الهویه  بنام جانان موسی زی مثل ملی در چشم مردم یکشبه سبز میکند در ۲۳ سالگی سخنگوی دستگاه دیپلوماسی افغانستان میشود و در ۲۶ سالگی سفیر کبیر و نماینده دایمی افغانستان در اسلام آباد ! وی حتا مثل شاه جی گادیوان دیروزی که در رکاب شاه محمود خان سفر میکرد و بجای او امر و نهی میفرمود؛ در ر
کاب اشرفغنی همسفر او در هند وستان بود ! 
همینطور لایقترین پیلوتان و انجنیران که لیاقتشان در قوای هوایی دیروز زبانزد عام و خاص بود در این رژیم جا ندارند یا به تقاعد سوق شده اند  و یا هم در پست های پسیف گماشته شده اند اما عبدالوهاب که به طرفداری آی ایس آی در کودتای تنی  شهر کابل را بمبارد کرده بود . قوماندان قوای هوایی افغانستان است . در سال ۲۰۰۷ رسانه  ها از گرفتاری آصف ننگ و زندانی شدن او  از سوی امنیت ملی در حال جاسوسی در نزدیکی سفارت پاکستان گذارش دادند اما وی بزودی تبرئه شد و چنان نردبان ترقی را پیمود که هیچ تعلیم یافته ای تا حالا حتا در خاندان محمد زائی نه پیموده است ایشان بزودی با عزت  و شان رها و سخنگوی پارلمان افغانستان شدند سپس سخنگوی وزیر تعلیم و تربیه و بزودی معین مسلکی آن وزارت و با جلوس اشرفغنی والی فراه گردید! ایشان در ۱۳۵۷ تولد هم نشده بود بنابران نه در جهاد سهم داشته و نه تحصیلات عالی دارد! در حالیکه هزاران مجاهد تحصیل یافته و هزاران نفر دارائی تحصیلات عالی وزارت بوزارت برای یک ماموریت عادی سرگردان اند این سه نمونه ای سوال براانگیز پیش خودم هست . که خدمت تان تقدیم کردم. از همه جاسوسان نقابدار و ستون پنجمی ها پنهانی که امیدوارم خداوند روزی تمام آنها را خلق و رسوا سازد. هنوز کسی با اسناد محکمه پسند آگاه نیست.فقط در اخیر میخواهم این نکته را اذعان کنم که هر چند:.
اصطلاح ستون پنجم از نظر معنی و مفهوم مجازی همان جاسوسی است؛ اما  با این تفاوت که جاسوس به ضرر و زیان بیگانه و نفع و مصلحت ملت و کشور خویش کار میکند . در حالی که ستون پنجم  کاملن بر عکس دانسته یا ندانسته برای زیان  خود و نفع بیگانگان کار می‌کنند.

۱ - ویکی پیدیا

هیچ نظری موجود نیست: