![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjfpJaLBDfDpBbKJVl612sw_EI0O_TBQp2G07fO8ne5NvXu9F227BGkf85BbdyslIyxmJ-eGbnm7V9X1RxtJQx413Apv6JZKSr85GaihZt9yvDKysfnDY0dthIswHHfRXeNw4FUikDoCZYF/s200/barf.jpg)
روشن ز ماه شید گلویت دل و دیده
ساقی شب ز ساق بلورین تو نوشید
شیدان شید و شعر و قشنگی و قصیده
پیچیده خِنگ شب به کمند سر زلفت
زیبایی را خدا به لبت نقش کشیده
هفت رنگ و مورب شده چون رود کهکشان
با تردی زانوی قشنگ تو خمیده
در زاویه قائمه ساق تو خورشید
بوسه زنان خمیده و آرام لمیده
رنگ سپید شاهی بر الوان کند از آن
کآغوش ژاله را گل لاله بدریده
رخشید عود سیمینِ آویزه هات چون
پاشد شراب نور و روانم بگزیده
دلگیرم و غبار پس شیشه سکوت
فکری بکن بحال دل زار و تپیده
باقطره های خون شقایق نوشته ام
غمنامهٔ سبزینه عاشق ز پدیده
مشکن دلم بیا که همین شاخهٔ پربار
با میوه نیایش عشق تو رسیده
افروخت شعله صاعقهٔ یک نگاه تو
بر جسم ناشکیب من این موج تنیده
---------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر