۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

انتظار سپیده

تن مرمرین؛ بلور رخ؛ اهرام سپیده
روشن ز ماه شید گلویت دل و دیده
ساقی شب ز ساق بلورین تو نوشید
شیدان شید و شعر و قشنگی و قصیده
پیچیده خِنگ شب به کمند سر زلفت
زیبایی را خدا به لبت نقش کشیده
هفت رنگ و مورب شده چون رود کهکشان
با تردی زانوی قشنگ تو خمیده
در زاویه قائمه ساق تو خورشید
بوسه زنان خمیده و آرام لمیده
رنگ سپید شاهی بر الوان کند از آن
کآغوش ژاله را گل لاله بدریده
رخشید عود سیمینِ آویزه هات چون
پاشد شراب نور و روانم بگزیده
دلگیرم و غبار پس شیشه سکوت
فکری بکن بحال دل زار و تپیده
باقطره های خون شقایق نوشته ام
غمنامهٔ سبزینه عاشق ز پدیده
مشکن دلم بیا که همین شاخهٔ پربار
با میوه نیایش عشق تو رسیده
افروخت شعله صاعقهٔ یک نگاه تو
بر جسم ناشکیب من این موج تنیده
---------------------------------
  • شیدان شید = نور الانوار و شید ناب یعنی نور محض و فیاض


  • هیچ نظری موجود نیست: