۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

صدای پا غزلی از من و آهنگی از نوش آفرین

صدائ پا

‏قدمهای ترا در دیده ء دل قاب ميگيرم
 کزین اصوات خوش آرامـش اعصاب ميگيرم
تمدن ها فرو ریزد ز صوت تک تک پایت
ومن رویای شاهی زین صدا از آب ميـگيرم
نرفتم پا به پا (آهسته رو) اندر سرود هیهات
ولی زین پا شبی تک بوسه های ناب میگیرم
نوشتی تا در افکار مَهئ جون  شب بسر بردم
قسم از شوق سوی آسمان پرتـاب ميگيرم
کنون رویائ تاوستوک و میرکیور گفتا خوش
میان پاها این پا را بي تاب ميگيرم
ز بـوسه پا تا سر انچ انچ سیراب خواهم شد

خدایا! لحظه را انگار من درخواب ميگيرم

۷ مارچ -۱۹
صدای پاهات
وقتی صدای پاهات میپیچه تو کوچمون 
طپشهای قلب من سرمیزنه به آسمون
میخوام آروم بمونم چه کنم نمیتونم 
با چه شوقی خودمو دم در میرسونم
این دل عاشق پیشه یه دم آروم نمیشه 
وای وای وای چی بگم ایندل توی آتیشه
تا که این در وا میشه صورتت پیدا میشه دل من پر میزنه از سینه رها میشه
تا میگی سلام فقط با یک کلام
دیوونه میشم جز تو نمیبینه چشام
میلرزه صدام تنگه نفسام
از تموم این دنیا فقط تو رو میخوام
داره میسوزه تنم گر گرفته پیرهنم التهابه عشقه این تو میگرده دیدنم
میخوام آروم بمونم چه کنم نمیتونم با چه شوقی خودمو دم در میرسونم
این دل عاشق پیشه یه دم آروم نمیشه وای وای وای چی بگم این دل توی آتیشه
تا که این در وا میشه صورتت پیدا میشه دل من پر میزنه از سینه رها میشه
تا میگی سلام فقط با یک کلام
دیوونه میشم جزتو نمیبینه چشام
میلرزه صدام تنگه نفسام
از تموم این دنیا فقط تو رو میخوام
شب و روز هر دم من تشنه به دیداره توام دست من نیست چه کنم آخه گرفتار توام
هیچ کسی نمیدونه تو قلب من چی میگذره با تو بودن واسه من از همه چیز قشنگتره
تا میگی سلام فقط با یک کلام
دیوونه میشم جزتو نمیبینه چشام
میلرزه صدام تنگه نفسام

از تموم این دنیا فقط تو رو میخوام

هیچ نظری موجود نیست: