۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

حسرتکده خیال


از  دهان دیو یاس، امید و باور می چکد
شبنم عشق امشبم از بام و از در می چکد
خفته گرچه عاطفه در بستر نیرنگ دهر
 ژرفنای راز از جام سکندر می چکد
با ترازوی عدالت گر کنی میزان عشق
 کز مسیر دشت مجنون خون کوثر می‏چکد
آسمان  می بیزد ازغربال خود غم بر دلم
یاس و حرمانم همیش از جسم و پیکر می‏چکد
درد را با درد میپوشم ز قحطی های مهر
نشئه عشقم  بدل از چشم ساغر میچکد
نیک میدانم مرا دیوانه خوانی زانکه من
حیف قعر بحر عشق امشب ز لنگر میچکد
وز پرند خندۀ ات گشته ست رنگین کهکشان
کهکشان مهر تو از خط آخر می‏چکد
چون غریق بی رمق بینم سراب ساحلی
در حلاوتگاه مهرت ماه انور می‏چکد
ارغوان ریزم به پایش نا شکیبم من ز هجر
امشبم از سینه امیدی مکرر میچکد



هیچ نظری موجود نیست: