۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

آیا دو پاچا در یک اقلیم میگنجد؟

اعلام تشکیل «حکومت وحدت ملی» از اتفاقات قابل اعتنا در صحنه سیاسی امروز کشور ماست   این رویداد که انتظارش هم میرفت باعث شد تا در بین هواداران هر دو طرف و ناظرین ملی و بین المللی  در رسانه های اجتماعی از جمله فیس بوک و تویتر بازتاب گسترده ای  پیدا نماید. به باور بعضی از آگاهان این وحدت بمعنی تجمع اضداد است که برایند فعالیت چنین وحدتی که مجموع اضداد است جز حاصل جمع صفر نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت
هواداران دیروزی دو طرف نیز به دو گروه منقسم شده اند عده ای رهبران شان را به تبانی ترس جبن و خیانت به آرمانهای شان متهم مینمایند و عده ای هم این وحدت را برای آینده نوید و برای حال یک پیروزی میدانند. من خود هرچند بطور رسمی عضو هیچیک از تیم ها نبودم اما برنامه های اصلاحاتی داکتر عبدالله را میپسندیدم! و شماری از پیشنهادات و انتقاداتم را از همین طریق میدیا به ادرس شان نوشته بودم اکنون نیز لازم میبینم که نظر و سوالاتم را در مورد  چگونگی و مفاد این توافقنامه از جناب شان بپرسم
در فرهنگ اسلامى؛‌ همان گونه كه پذیرفتن باطل و تن دادن به ظلم و ستم مردود است، سازش كاری نرمش و كوتاه آمدن نیز مطرود است.  هرچند سفارش به مدارا در آموزه های دینی هنگام ارشاد و جذب انسان ها به مسیر حق مورد تأكید است؛ ولی اگر این مدارا سبب زیر پا نهادن حق گردد، هرگز پذیرفتنی نیست.  قرآن كریم با اشاره به تقاضای كفار از رسول خدا(ص) كه اگر از تعرض به بت های آن ها  دست بردارد، آن ها نیز از تعرض به پروردگار متعال دست میکشند، می فرماید: «آنها دوست دارند كه نرمی كنی تا نرمی نمایند و لهذا از هر قَسم خورنده ی فرومایه ای فرمان مبر!)  حالا سوالات من از آقای داکتر عبدالله که خود را ناجی جهاد افغانستان میدانند چنین است: 
یک: از کسی که توانست سیاه را در روز روشن در پیش چشمان تیز بین مردم افغانستان و جهان سپید بسازد چی انتظاری میرود تا بر مفاد این قطع نامه پشت پا نزند؟ در حالیکه همین آدم تا دیروز یک آدم تبعیدی و در بدر بود و امروز رئیس جمهور قانونی افغانستان است تا جائیکه شما به امضا و فرمان ایشان عز تقرر پیدا میکنید؟ 
دو: گیرم که مفاد توافقنامه مو به مو به منصه اجرا قرار داده شد! چه تضمینی وجود دارد که برای گوسفندان کوچی اینبار تذکره الکترونیکی نسازند؟ بهترین بهانه هم حضور خانمها میتواند باشد! کسی خو خانم کوچی را در مرکز کارت الکترونیکی نخواهد آورد چی تضمینی وجود دارد که اینبار ملا تره خیل دو میلیون کارت بنام کوچیان  زن از مراکز الکترونی نگیرد؟و چه تضمینی وجود دارد که  شما هم بخاطر وحدت ملی این موضوع را نادیده نگیرید 
سه: کمیسیون انتخابات را چگونه اصلاح میکنید؟ باید ملت آنرا مو به مو بداند! مثل پاکسازی رآی پاک از ناپاک که اینبار کردید؟ مردم حق ندارند فکر کنند اگر این مکتب باشد و این ملا ؟ حال شان چی خواهد شد
چهار: مطمئن باشید و این به همگان هویداست که لویه جرگه در تمام ادوار تاریخ فقط یک پلو خوری عده ای لمپن از طرف پاچا هست! و پاچا هم اشرفغنی است ! اعضای لویه جرگه از طرف پاچا دعوت میشود و بر طبق اجندای پاچا فیصله صادر میکنند! اعضای لویه جرگه همیشه ارگ را مرجع تصمیم گیری و قدرت میدانند و هر که در ارگ زندگی کند را اولامر و پاچا میدانند؟ آنها رئیس اجرایی را کاتبی بیش نمیدانند! حالا چه تضمینی وجود دارد که این پست و این تقسیم قدرت را لویه جرگه از شما این اکثریت پلوخور برای ابد نگیرند؟ چون شما در آن دیوار های که خود نماد قدرت است زندگی نمیکنید در ضمن میخواهم از شما بپرسم که شما در کجا به حکمرانی  پنجاه فیصده تان میپردازید؟ زیرا اشرفغنی در ارگ میرود دوستم هم در صدارت و دانش هم در جایگاه دیگر قدرت این سه جایگاه که از قبل در نظر مردم عام جایگاه قدرت است برای شما در کدام پس کوچه دفتر کرایه مینماید یا تعمیر تازه ای آباد میسازد؟ آیا زاخیل وال آن بودجه را منظور مینماید؟ زیرا قراریکه در موافقتنامه صریح نوشته کابینه را نیز اشرفغنی ریاست مینماید 
و در اخیر یک سوال از جناب شما آیا با آمدن جان کیری در مرحله نخست شما همین دوم نمرگی را نپذیرفته بودید؟ اگر بلی! چرا نزد آنانیکه بنام جنبش ضد تقلب به طرفداری شما در آن ماه مبارک رمضان روزه بدهان خیمه افراشته بودند به دروغ گفتید که بروید دیگر خواسته هایتان برآورده شده؟ و اگر نه ؟ چرا بالای صلاحیت های این مقام از همان روز اول آمدن جان کیری به این حد پافشاری میکردید ؟ آیا به مردم حق نمیدهید که در مورد این تقسیمات پنجاه فیصد تان هم مشکوک باشند؟ در اخیر وحدت ملی پایدار برایتان خواهانم داکتر صاحب 
اما من  این نامه سرگشاده را پیش از اعلام این حکومت دو سره برایتان نوشته و در فیس بوک و وب سایت خاوران منتشر کرده بودم

سلام جناب داکتر عبدالله

هرچند گرفتاریهای زندگی روزمره مضاف بر گنگسی ماه مبارک رمضان مجال اندیشه و توان نوشتار و گفتار را ازم ربوده ؛ اما
 اخبار مربوط بکشور بویژه دست برد به آرا مردم و به تمسخر گرفتن ملت با مضحکه بنام دموکراسی و تقلب بوسیله یک گروه حریص چسپیده بقدرت خواهی نخواهی  وادارم کرد تا با نوشتن نکات چند رفع مسئولیت کنم و به ندای وجدانم گوش دهم زیرا پیوسته هاتفی بگوشم آواز میدهد و میشنوم که: اگر خاموش بنشینی گناه است 
جناب داکتر
بر همگان هویداست که شما انتخاب عده کثیری از همه اقوام افغانستان هستید و تجربه نشان داده که اراده ملت ها پیروزی همان ملت است! بنابرین بدون حاشیه روی میروم سر اصل مطلب! ناگفته پیداست که من در سطحی هم نیستم که شما را پند و اندرز بدهم 
ولی به باور من اگر من بجای شما انتخاب مردم افغانستان میبودم! کار های ذیرین را در سرخط کارم قرار میدادم شما را دلتان

- به انانیکه مرا از قطع کمک هایشان میترساند رسمآ اعلام میکردم که ما ملت فقیری هستیم اما ملت گدا نیستیم! شما پول تانرا برای از بین بردن پدیده تروریزم در بدل همکاری دولت و ملت افغانستان میدهید ! تا همین اکنون هیچ چیز را برای ما رایگان نداده اید!حتا یک پول تانرا بدون حساب بما نمیدهید! اگر شما پول تانرا قطع میکنید ما هم از این پس همکار شما نخواهیم بود! این ملت گرسنه خواهد خوابید ولی آن کمک که سبب شود متقلب بر گرده شان سوار شود را ابدآ نخواهد پذیرفت

 به جان کری میگفتم بحیث رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان از شما استقبال و با شما گفتگو میکنم نه به عنوان کاندید پیشتاز
 ریاست جمهوری!هر نوع صحبت در مورد تفتیش آرای پاک از ناپاک صحه گذاشتن بر کار متقلبین و وقت کشی میباشد

- به اوباما میگفتم تقلب به این پیمانه رکورد تقلب را در جهان شکسته و من  حتا پا نهادن و رفتن به چنین عمارت را در خور خویش نمیدانم چی رسد به جدا کردن آرا پاک از ناپاک!  در مرداب چنین اداره ای مفسد و متقلب داخل شدن به این میماند که یک پاکت نقل را از یک زباله دانی جدا کنی من در دور اول هم بالاتر از ۵۱ فیصد آرا را بدست آورده بودم بر همان اساس من دیگر وقتم را با این کمیسیون ضایع نمیسازم

-به پولیس دستور میدادم تا تمام کسانیکه در کمیسیون نامستقل انتصابات متهم به تقلب هستند را مورد پیگرد قانونی قرار دهند و به محکمه دستور میدادم که آنها را مطابق به قانون محاکمه کنند

-به شهرداری کابل دستور میدادم تا دفتر کمیسیون نامستقل انتخابات را  از بیخ و بن ویران کنند زیرا این عمارت با این تقلب میلیونی مایه شرمساری پدیده دموکراسی در جهان شده است شاید هم مناسب باشد تا همین احاطه را به اهل هنود واگذار کرد تا میت شانرا در این محل بسوزانند! 


از نظر من کورسوی امید به آینده  و یا "سایه امید"ی در این بیابان سوزان بی عدالتی قاطعیت و احترام بر اراده مردم است نه گوش دادن به نصایح جامعه جهانی ملل 
متحد و امریکا!این نظر منست شما را دلتان
اول نمره باشید
بمیرید دوم نمره نباشید 

هیچ نظری موجود نیست: