۱۳۹۳ مرداد ۱۰, جمعه

افق


نگر به پهنه دریا و موج لرزانش
حریص بوسهء پاهای توست مژگانش
تویی زلالترین جوهر زیبایی و حسن
تویی یگانه پریچهره مَه به چشمانش
میان اندوه بی تاب بغض موج نگر
هزار جذر و مد عشق در گریبانش
ببین بریشم رقاص جعد مشکینت   
چسان بدست نسیم پر شکن پریشانش
فروغ زهره ز سیب زنخ چنان تابد
شکسته خط سپهر جمله عهد و پیمانش
چو آفتاب حضور تو در کرانه دل
طلوع کرد ز محراب  عنبر افشانش
گلو و گردن تو روح ابر باران است
عروس خلد برین محو راز پنهانش
افق نموده فراموش ماه و خورشيدش
برنگ پیرهنت؛ رنگ بحر مرجانش
بقلب ریگ ببین نقش ماهی عاشق
بسان عاشق سرگشته ای گرانجانش
غریق خسته مرداب زندگیست شکیب
اسیر غبطه آغوش توست درمانش




هیچ نظری موجود نیست: