زندگینامه
لتا منگیشکر
لتا هنرمند پر آوازه هندوستان در ۲۸ سپتامبر ۱۹۲۹ درشهر مادیا پردیش دیده به جهان گشود
لتا برای نخستین بار در سال ۱۹۴۲ در فلم مراتی بهجای یک ممثل زن آواز خواند اما صدای او در هنگام تدوین فلم از آن فلم حذف شد. در سال ۱۹۴۷ بار دیگر در یک فلمی هندی آواز خواند اما نتوانست توجه مردم را به خود جلب کند. در آن زمان سینمای بالیوود به صداهای پرقدرت مانند نور جهان بیشتر توجه نشان میداد؛ و برای لتا با صدایی نازک سخت بود که بتواند موقعیت خود را به عنوان هنرمند برتر تثبیت کند. در نهایت در سال ۱۹۴۸ بود که آهنگسازی او را برای فلمش انتخاب کرد و وی توانست به شهرتی دست یابد. از آن زمان به بعد او به یکی از پرکارترین خوانندگان هند بدل شد تا جايیکه در سال ۱۹۷۴ کتاب رکوردهای جهانی گینس نام لتا منگیشکر را با بیش از ۲۵۰۰۰ ترانه میان سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۴، به عنوان خوانندهای با بیشترین ترانههای ضبط شده ثبت کرد.
لتا در ۱۹۶۲ میلادی، پس از جنگ هند و چین، ترانهای میهنپرستانه اجرا کرد که گفته میشود نخستوزیر هند را به گریه انداخت
در سال ۱۹۷۴ نخستین کنسرت خارج از هند خود را در رویال آلبرت هال لندن برگزار کرد
لتا در تصمیمگیریهای خود مصمم بود. بهعنوان نمونه او کار کردن با محمد رفیع را بیکباره گی متوقف کرد و از ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۲ حتا حاضر نشد هیچ ترانهای از ساختههای اس دی برمن را بخواند
لتا منگیشکر همچنین خود نیز به آهنگسازی و تدوین فیلم نیز پرداخته است
جایزهها و افتخارات
لتا منگیشکر پس از ایندرا گاندی، مادر ترزا، آرونا آصف علی و ام. اس. سوبولکشمی، پنجمین زنی است که والاترین مدال نشان شهروندی کشور هند، بهارات راتنا(الماس هند) را دریافت کردهاست
لتا تاکنون سه بار برندهٔ جایزهٔ ملی فیلم هند شدهاست
وی نزدیک به نود سال عمر دارد و جا دارد اینجا یکی از زیبا ترین و مانده گار ترین آهنگ لتا را با برگردان پارسی
آن خدمت تان تقدیم کنم
آهنگ!
لتا منگیشکر
شعر:
شکیل بدایانی
فلم
: مغول اعظم
انسان کیسی سی دنیا مین ایک بار محبت کرتاهین
ایس درد کو لیکر جینا هین ! ایس درد کو لیکر مرتاهین
پیار کیا تو درنا کیاجب
پیار کیا تو درنا
پیار کیا کوهین چوری نهین کی
پیار کیا
پیار کیا کوهین چوری نهین کی چپ چپ آهین ذهرنا کیا
آج کهنگی دل کا فسانا
جان بهی لی چاهین زمانا
موت وه هی جو دنیا هین دیکهی
موت وه خی جو دنیا هی تو گوت گوت کریا مرنا کیا
اونکهو تمنا دل کی رهیگی
شمع ایسی محفل مین رهیگی
عشق مین جینا عشق مین مرنا
اور هیمین اب کرنا کیا جب پیار
چپ نا سیکیگا عشق همارا
چهار وطرف هین اونکا نظارا
آه آه هه ه اواواو
پرده نهین جب کوهین خدا کی
بندو سی پرده کرنا کیا جب
برگردان:-
انسان در دنیا یک بار عاشق می شود
با همان عشق زنده گی میکند با همان درد میمیرد
عشق میورزی پس ترس از بهر چیست؟
؟عشق ورزیدن کدام جرم و دزدی نیست
دست به سرقت نزده ایم
که آرام آرام و خپ خپ آه بکشیم
چرا بترسیم؟ از اینکه عاشقیم
چرا بترسیم؟ از اینکه عاشقیم
امروز
قصه واقعی دلم را باز گو میکنم
حتا
اگر داستان عشق در این زمانه جانم را از من بگیرد
بگذار
مرگی داشته باشم که دنیا شاهدش باشد
چرا
مرگ در گمنامی
چرا
بترسیم
آرزوئ
او همیشه در دلم خواهد ماند
و
دوامدار مثل شمع خواهد سوخت در هر محفل
با
عشق زنده گی باید کرد و با عشق مرد
چیزی
دیگری و بهتری از عشق نیست
نمیتواند
عشق ما تا ابد پنهان بماند
از
چهار سو به ما نظاره دارند
ازخدا
که نمیشه پنهان
پس
از بنده های خدا چه پنهان کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر