۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه

حقایقی در مورد دانشگاه غزنی


از یاد داشت های : «احمد شاه رفیقی »موسس دانشگاه( پوهنتون ) غزنی


در سال 1382 حامد کرزی از ولایت غزنی دیدن کرد. مردم غزنی از وی پذیرایی گرم نمودند وکمرش را بستند ووعده کردند که در هنگام رأی دادن به تو رأی میدهیم که رئیس جمهور قانونی ماگردی اما از شما میخواهیم برای ما حکم ایجاد یک دانشگاه (پوهنتون) را بدهید.حامد کرزی گفت: همین حالا حکم میدهم.عریضهء اهالی غزنی که قبلا ًبا امضاء ومهربزرگان وموسفیدان غزنی مزین شده بود ،بالای میزگذاشته شد وحامد کرزی با لبان متبسم حکم تأسیس وایجاد یک دانشگاه را عنوانی وزارت تحصیلات عالی صادر نمود که بعداً توسط شایقان علم وادب از قبیل مرحوم پوهاند محبی ویحیی اطهر مولایی،حاجی مولاناعبدالرحمن حکیمی ،عبدالجبارشلگری ودیگران حکم رئیس جمهورطی مراحل شد .پنجصد جریب زمین در( قلعهء جوز واقع شرق شاهراه کابل قندهاردر 9 کیلومتری شهر غزنی) برای دانشگاه (به کمک ریاست زراعت غزنی ،ریاست کادستروانجنیران مقام ولایت ) اختصاص داده شد.وزارت تحصیلات عالی به اثر تقاضای مردم از فارغان سال 1386 (250) محصل را برای دو  دانشکده  زراعت وتعلیم وتربیه غزنی از طریق کانکور معرفی نمود مردم غزنی در شهر کابل چندین بار جلسه نمودند ودر بارهء زعامت دانشگاه  جدید التأسیس غزنی به مشوره پرداختند.باری پوهاند محمد صدیق محبی علاقمندی نشان داد تا افتخاراولین رئیس وبنیانگذار پوهنتون را حاصل کند.در جلسه ایکه در زمستان 1386 در کارته سه در منزل ظاهره مولایی وکیل غزنی دایر شده بود به اوگفتند برای اینکار به یک آدم با انرژی وجوانتر که مثل تو با تجربه باشد ضرورت است محترم محمد صدیق محبی اولین رئیس پوهنتون کابل بود ومیخواست اولین رئیس پوهنتون غزنی هم تعیین شود،ولی اعضای جلسه وی را تعیین نکردند. در جلسهء روز بعد تعدادی گفتند که آقای مالستانی معاون علمی پوهنتون تعلیم وتربیه را مؤظف می کنیم تابه غزنی برود وپوهنتون را تاسیس کند. عده ای اعضای جلسه به وزارت تحصیلات عالی رفتند واظهار نمودند که میخواهیم آقای مالستانی به غزنی تبدیلا ً به حیث رئیس اعزام شود مگرچند نفروکلای پارلمان از اینکار جلوگیری کردندوخوداستادهم مشتاق ریاست نبود. بالاخره مقام وزارت در بهار سال 1387 محترم پوهاند سنایی آمردیپارتمنت ریاضی پوهنتون تعلیم وتربیه را برای تأسیس پوهنتون به غزنی رسمًا مأمور نمود .وی با اشتیاق فراوان به غزنی رفت . با والی غزنی ملاقات نمود بعد از دو روز دوباره با دلسردی به کابل عودت نمود واستعفای خود را تقدیم مقام وزارت کرد. هیچکس حاضر نبود از کابل به غزنی، نا امن ترین ولایت برود وبا دست خالی پوهنتونی را که (250) محصل داشت ودیگر هیچ،تأسیس کند. مردم غزنی مرادر جلسهء ایکه به منظور یافتن یک شخص باتجربه وقابل اعتماد برای تأسیس پوهنتون غزنی دایر گردیده بود به غزنی دعوت نمودند بعد از گفت وشنید زیاد همه موسفیدان ومردم شورای اجتماعی غزنهء باستان از من خواهش نمودند این مسولیت خطیررا بپذیرم، در صورت غیر ازینکه دوماه از بهار گذشته بود وهنوز پوهنتون به کارخود آغاز نکرده بود ممکن مقام وزارت ،پوهنتون غزنی را لغو کند ومحصلانش را به ولایات دیگرتقسیمات نماید . حاجی حیات الله آرین گفت ما مردم غزنی به صد زحمت منظوری پوهنتون غزنی را از کرزی گرفتیم وبه وزارت تحصیلات عالی قناعت دادیم که به پوهنتون غزنی محصل معرفی کند وبست های لازم بدهد.حالا محصلان در سماوار ها وهوتل ها به انتظار آغاز پوهنتون وآمدن رئیس پوهنتون واستادان لحظه شماری میکنند چه میشود که این مسوولیت را بپذیری تا امتیاز داشتن پوهنتون را از دست ندهیم گفتم اگرمن این مسوولیت بزرگ ومشکل را بپذیرم مراهمکاری می کنید وتنها نمی گذارید .همه وعده دادند که ماترا حمایت میکنیم ...
رئیس شورای غزنهء باستان با حاجی حیات الله ،حاجی محمد امین وحاجی مولانا عبدالرحمن حکیمی مرا با خوشحالی نزد والی بردند وگفتند برای ریاست پوهنتون غزنی پوهندوی احمد شاه رفیقی شاعر ونویسنده معاصر را قانع ساختیم که غزنی بیاید وپوهنتون را تاسیس کند.والی آنوقت «شیر خوستی»با من مصاحبه کردواولین سوالش این بود که (پشتو پوهیژی ) کمپیوتردی زده دی؟
وبعد چند دقیقه به پشتو با او صحبت کردم چون دانست که لسان مادریم پشتو است وپدرم تاجک است وماستر میباشم وکمپیوتررا یک مقدارمیدانم مرا به تأسی از پیشنهاد موسفیدان غزنی به حیث رئیس پوهنتون غزنی به مقام وزارت تحصیلات عالی پیشنهاد نمود. وزیر دانشمند آنوقت «محمد اعظم داد فر» مرا به دفترش خواست وگفت : غزنی میروی؟ گفتم: اگر هدایت وحکم مقام وزارت باشد ،میروم .گفت: علت اینکه هیچ استاد حاضر نیست غزنی 

 برود وتو میروی چیست؟ گفتم: دیگران از خاطر آن نمی روند که امنیت غزنی بسیار خراب است ولی من به این معتقد هستم که مرگ حق است . میخواهم نام خود را ثبت تاریخ کنم که اولین رئیس وبنیان گذار پوهنتون غزنی استاد رفیقی است . این برای من مهم است دوم اینکه خواهش مردمم را درین وقت حساس می پذیرم وبا تعهدی که دارم کارم را شروع می کنم خودت هم مرا همکاری کن . وزیر وعدهء همکاری داد وخیلی خوش وراضی بامن وداع کرد ومکتوب تقررم را خواست وبه دستم داد (3 جورا 1387 ) به تاریخ 4 جوزای 1387 از کابل به شورای مردمی غزنی رفتم از بزرگان غزنی پنج نفر مرا بار دیگر به دفتر والی غزنی بردند . والی صاحب بسیار خوشحال شد . گفت: استاد رفیقی چه پلان داری. گفتم: پوهنتون رااگر خدا خواسته باشد فردا آغاز میکنم والی نپذیرفت وگفت یک چند وقت آماده گی بگیر گفتم: جناب والی صاحب بسیار دیر شده حالا 4 جوزا است دوماه و4 روزپوهنتون های دیگر درس خوانده اند مانع کارمن نشوید من فردا پوهنتون را انشاء الله آغاز میکنم گفت نه استاد داری نه مامور نه ملازم ... گفتم والی صاحب همه چیز دارم والی غزنی وبزرگان غزنی همه حیران بودند که استاد رفیقی چه میگوید؟! والی غزنی چون اصرار واعتماد به نفس مرا دید اجازه داد وگفت درست است از مقام ولایت ساعت 11ونیم قبل از ظهر 4جوزا 1387 بر آمدم وبه ریاست زراعت رفتم خودم را معرفی کردم واز رئیس زراعت «آقای عباسیار» طلب کمک کردم اظهار همکاری نمود گفتم دونفرکه بتواند نباتات وزولوژی را درس بدهد به پوهنتون غزنی (واقع کتابخانهء پارک سنایی) بفرست تا زمانی که استاد پیدا کنیم.
بعد از ظهر4 جوزا به ریاست معارف رفتم وخواهان دومأمور خدمتی برای تنظیم امور تدریسی پوهنتون غزنی شدم . رئیس معارف باکمال خوشی ثناء الدین ومحمد افضل را برای مدت یک هفته به پوهنتون غزنی طور خدمتی توظیف کرد. همانروز به دارالمعلمین رفتم . جناب جلالزی رییس واستادان دارالمعلمین وعده ء همکاری نمودند
به تاریخ 5 جوزا 1387 پوهنتون غزنی توسط والی ورئیس پوهنتون غزنی باقطع نوار رسماً تأسیس گردید وخبر وگزارش آن از رسانه ها نشر شد . تا مدتی مردم دسته دسته به دفتر ریاست پوهنتون غرض تبریکی واظهار سرور ورضایتمندی می آمدند و با خود گل وچاکلیت وتحفه ها می آوردند وعدهء همکاری می دادند که باعث دلگرمی من میشد..
آقای عباسیار رئیس زراعت ومدیر جنگلات وی سر از 5 جوزا مطابق تقسیم اوقاتیکه قبلاً ساخته بودم به حیث استاد افتخاری زراعت به محصلان مدتی درس میدادند.همچنان ازروزاول شروع پوهنتون انجنیر عبدالله استاد ریاضی انجنیربرات و شویالی محمد انور استاد ثقافت اسلامی با پوهنتون غزنی عملا همکاری خود را آغازکردند . خودم مضمون دری را درس میدادم.
بزودی استاد جاوید احساس که از پوهنځی زراعت ولایت بامیان فارغ گردیده بود ودر کابل به او موافقه داده بودم، بکار تدریس شروع کرد . بعدًا استاد حبیب الله همایون اندری واستاد شفیق الله وردک را به حیث استاد مقررکردم. به تعقیب آن جوانان غزنی هر یک (څارنوال عبدالواحد ژیان ،جاوید عالمی،انجنیر سید محمد، انجنیرمحمد باقر شیرزاد نطاق، انجنیربرات ،سهیلا ، استاد محمد رحیم نورزی ، داوطلبانه به تدریس ریاضی ، ثقافت وزراعت روانشناسی وامثال اینها به کار آغاز نمودند وبا پوهنتون غزنی همکاری بی دریغ ودلسوزانه کردند در ضمن استاد فرید حسرت ، استاد احمد علی (مهراد) ، استاد الله محمد هڅاند ، استاد محمد عمر ، زلمی یخیل ،احمد رضا ، استاد مهدی ،محمد کاظم، یاسین آسی، نعمت فریسا ، استاد حبیب الله کاشفی ، حبیب الله همایون، محمود یکی بعد دیگری در آسمان پوهنتون غزنی طلوع نمودند. نخستین مدیر اداری پوهنتون میر محمد شفیق بود که بامن یکسال در امور پوهنتون همکاری نمود وبعدًا در اثر شکایتی که تعدادی از استادان ناراضی به مقام ولایت و وزارت نمودند ناگزیر پوهنتون را ترک کرد.
بعد از او استاد حیات الله غفرانی به حیث دومین مدیر اداری پوهنتون از ریاست معارف غزنی به پوهنتون غزنی تبدیل گردید.
درسال نخست توانستم (12) استاد جدید را در دوپوهنځي تعلیم وتربیه وزراعت غزنی جذب کنم . پوهنځي تعلیم وتربیه در سال اول دو دیپارتمنت (ریاضی ودری) داشت. ومحصلان پوهنځي زراعت دو سال عمومی میخواندند. استادان همه فارغان جدید پوهنځي های (جلال آباد،گردیز، پوهنتون های کابل وبامیان استند. همه جوان که در دوران سی سال جنگ بزرگ شده اند اما تعداد زیادی از انها استادان لایق می باشند که میتوانند نام نیک را برای غزنی کمایی نمایند.
  

 تنها از آن جمله یکتن از آنها ماستر ودارای سابقهء کاری (25) سال است که من وی رابعدا بحیث معاون علمی پوهنتون غزنی ( بعد از منظوری مقام وزارت) مقرر کردم . موصوف (محمد رحیم نورزی) است که دودیپلوم ماستری در رشته های تعلیم وتربیه ودیپلوماسی دارد . زمانیکه غرض امور رسمی به کابل می رفتم وی را سرپرست پوهنتون غزنی تعیین می کردم. درسال 1387 دو فرد مسلح مخالف دولت در صحن پوهنتون غرض ترور کسی آمده بودند که در پارک حکیم سنایی رح) پیشروی تعمیر پوهنتون یکتن شان دستگیر گردید ودومی فرار کرد محصلان مدتی ازین سبب وحشت زده بودند.
نخستین کار مهمی که کردم آن بود که سند ملکیت پنجصد جریب زمین پوهنتون غزنی را بعد از توشیح رئیس جمهور (حامد کرزی) وتاییدی وزارت زراعت و
حدود 15500 جلد کتاب را از مقام وزارت تحصیلات عالی ، رایزنی فرهنگی ایران وتیم بازسازی غزنی بدست آوردم ودر سال 1388 کتابخانهء پوهنتون وبعدًاای تی انترنت پوهنتون را افتتاح کردم تا محصلان بتوانند از آن ها استفاده کنندجاویداحساس استادبااحساس مدیرافتخاری ای تی بودبعدازوی فریددرمل واسدالله ترین اینوظیفه رااجرامی نمودند.ازانپس جوان مستعدوحیدالله عمریارمدیرای تی تعیین گردید. ،طی 4 سال مجموعهء کتابها به 40 هزارجلد رسید.در سال 1388سه صدمحصل دیگربرتعدادقبلی افزودگرد ید و دیپارتمنت های (پشتو،عربی و بیولوژی ) را در پوهنځي تعلیم وتربیه ایجاد کردم که تعداد دیپارتمنت های آن پوهنځي به پنج دیپارتمنت توسعه یافت در سال های بعد دیپارتمنت های کمپیوتر ساینس وانگلیسی هم زینت بخش پوهنځي تعلیم وتربیه گردید
درسال 1388 هـ ش استاد محمد یاسین را به حیث رئیس پوهنځي تعلیم وتربیه بعد از طی مراحل رسمی تعیین نمودم واستاد شفیق الله وردک را به حیث رئیس پوهنځي زراعت منصوب کردم ازان پس محمد کاظم وبعد استاد زلمی یخیل به حیث رئیس تعلیم وتربیه تعیین گردیدند .بعدًا استاد همایون واستاد محمود همت یکی پی دیگر بحیث رئیس پوهنځي زراعت اجرای وظیفه نمودند .
درسال 1388 هـ ش ازتعمیرقبلی به پلان سه نقل مکان کردیم وکاخ شکوهمندی رابه کرایه گرفتیم. درسال1389به تعمیرچهارمنزله که هرمنزل ان19-اتاق وچهارتشناب عصری داشت نقل مکان کردیم.شبهاازتشویش این که پوهنتون راکسی نسوزاند یااموالش راسرقت نکنندیاموترهاوجنراتورهای گرانبهای انرادرندهند،خوابم نمی برد. زیرااین کاخ مجلل دیواراحاطه نداشت وتعمیرنظیر این پیدانمیشد.درین سال چهارْْصدمحصل دیگربرتعدادقبلی افزوده شده بود.
درسال 1389دو دیپارتمنت (اگرانومی ، هارتیکلچر)در پوهنځي زراعت ایجاد شد.بعدهادیپارتمنت اقتصاد زراعتی تاسیس گردید.
تعداد کل محصلان تعداد محصلان اناث تعداد محصلان ذکور سال های فعالیت 
111 14 97 سال اول (تاسیس) 1387 
162 31 131 سال دوم (1388) 
200 32 168 سال سوم (1389) 
450 70 380 سال چهارم (1390) 
درسال 1390به تعداد650محصل دیگربه پوهنتون غزنی معرفی شدکه تعدادمحصلان درحدود1350نفرمی رسید.
طی چهار سال دوبلاک سه منزله شکوهمند وزیبای (تدریسی و لیلیه ) رادر پوهنتون غزنی به بهره برداری سپردم ویک بلاک چهار منزلهء دیگر را به قیمت یک میلیون دالر آماده تعمیر نمودم که در بهار سال 1391 کار اعمار بلاک 4 منزله آغاز گردید علاوتاً کار احاطهء دیوار پنجصد جریب زمین پوهنتون غزنی %50 تکمیل گردیده است .
13 تن از استادان راغرض تحصیل ماستری ودکتورا به تاجکستان ،هندوستان،مالیزیا،جاپان،کابل،معرفی کردم که تعداد ی از آنها از خارج وداخل دیپلوم ماستری را اخذ نموده اند بخاطر ارتقای ظرفیت استادان ؛
استادان پوهنځي ها در ورکشاپ ها وسمینار های که در کابل ،جوزجان ، گردیزوغزنی دایر گردید ،اشتراک نمودندو سند فراغت اخذ کردند . همچنان مامورین پوهنتون در چندین سمیناروورکشاپ بخاطر ارتقای ظرفیت شان معرفی گردیدند وسند فراغت گرفتند وهمهء شان به سیستم رتب معاشات تنظیم شدند.


  
 یادداشت: این نوشتار را محترم امینی صاحب برایم فرستادند و من بخاطر اینکه وبلاگم خواننده های پارسی زبان دارد در چند جا کلمه دانشگاه را در پهلوی پوهنتون اضافه نمودم! تا دیگران هم بدانند با عرض پوزش از استاد رفیقی 

هیچ نظری موجود نیست: