۱۳۹۹ اسفند ۱, جمعه

غارت ملی یا (وند) جمعی



در این سالهای نکبت، شنیدن و خواندن اخبار،اختلاس های میلیون دالری و چپاول دارائی های عامه امری کاملن عادی شده است 
گویی از همان آوان، تیکه داران اقوام کشور متفق القول بر این مورد توافق کرده اند که: موجود ناقص الخلقه کج و کوری را که امریکایی ها به نام "دولت" ساخته و افسارش را هم بدست یکنفر مزدور معامله گر داده است، با رفتن آنها مردنی است، بنابرین باید بهر وسیله ممکن حق (سهم) خود را از این موجود ناقص بستانیم. هر تیکه دار قوم به فراخور خود، سهم خود را تشخیص داده و چشم به سر و پای این موجود امریکایی دوخته است. آنکه خود را نماینده قوم بیشتر میداند سهمش هم بیشتر است! و انکه نفوس قومش کمتر است حقش هم اندکی کمتر!گاهی هم بنابر نبودن نفوس شماری همه دنبال "سهم و حق" قوم دوم نمره میشود. چون در دوم نمره گی اجماع وجود ندارد اما اینکه حق هر کسی چقدر است و دلیل آن حق چیست، امری است که بر عهده تشخیص صاحب حق و طرف معامله است و بس
بنابرین یک نکته کاملن هویداست که سنگ بنای اقتصاد کشور عمدآ مبتنی بر اصل غارت نهاده شده است. غارت کن و بار خود را ببند. هرچه زودتر و بیشتر، بهتر ! باز خواست گری نیست هیج کسی هم پیشروی کسی نخواهد ایستاد. هر که هم ایستاد، قیمتی دارد، آن را پرداخت کن، او هم همراه تو پشتاره میگیرد .
گرچه این ماجرا مختص امروز و امری کاملن جدید نیست. دهه هاست که این امر جریان دارد و بنیان کشور را نابود کرده میرود. اما انچه در این یکنیم دهه دموکراسی جدیدتر است، بسط و توسعه این رفتار نزد اکثریت جامعه اعم از روشنفکران و حتا عوام است. از مجاهد عادی و از پیاده دفتر گرفته تا قوماندان و رییس و وزیر و وکیل که وظیفه آنان خدمت بمردم و محافظت از حقوق مردم است از کیسه همان مردم مفتخرانه می دزدند و بار خود را می بندند..
اخلاق و وجدان ، پابندی به حلال و حرام و وطن پرستی، حرف مفت و احمقانه گردیده است. و فقط برای عوام فریبی ، برای چاپیدن مردم احمق بیشتر گاهگاه طور شعاری بکار میرود. بنابرین چنین نقاره چور و چپاول در هیچ کجای تاریخ جهان زده نشده 
و البته اگر عادلانه صحبت کنیم مردم هم دیگر حق دارند وقتی میبینند آن یکی "سهم" خود را به سهولت گرفته، من چرا باید مانند موجودات بی دست و پا بنشینم و شاهد تضیع حق ام باشم؟ من هم کاری می کنم و به دنبال سهم خود خواهم رفت. هرقدر هم که سوادم ،جرئتم، حرافی ام، قومم و موقعیت ام بهتر باشد، بهتر می توانم حق و سهمم را بگیرم
اینجاست که مامورین عادی دولت ، صاحبان و مامورین موسسات غیر دولتی همه و همه غیر از معاش بدنبال (وند) و سهم خویش اند. بنابرین مالکین و کارمندان بانک های دولتی و خصوصی با رشوت های دالری، صاحبان شرکت های ساختمانی با تقلب و کثافتکاری های پروژه های بی کیفیت،جنرالان و قوماندانان از پول قروانه و معاش سرباز، طبیب با هزار راه و روش دیگر سهم (حق) خود را میگیرند.بنابر گذارش ها معلمین مکاتب دولتی و خصوصی و حتا استادان دانشگاه ها در بعضی موارد از جیب شاگردان شان می دزدند و این لست سیاه را انتهایی نیست.
تلخبختانه پس از اشغال افغانستان توسط امریکا و حاکم شدن دموکراسی امریکایی دزدی وند زدن جزء لاینفک فرهنگ و دیوار محوطه اخلاق فرهنگی گشته است، شاید روزی برسد دیوار این قلعه ء کج امریکایی از هم بپاشد و بریزد، اما مطمئنم هر دیوار فرو ریخته هزاران بذر خشت کژ خواهد داشت و بیچاره مردم با این خشت های کژ چه خواهند کرد؟

هیچ نظری موجود نیست: