۱۳۹۵ شهریور ۱۳, شنبه

تاریخچه برنج در کشور ما

واژه برنج - پلو و  فلز-  بت برنجی

برخی ها ادعا دارند که پختن برنج (پلو) را بار اول آشپز های هندی در دوران امیر شیرعلی خان در ارگ اوغانستان رواج دادند و از صد سال پیش آهسته آهسته برنج جزء غذاهای مردم ما شده است. در حالیکه  چنین ادعایی غلط  محض است. زیرا از کاربرد واژه برنج  در ادبیات هزاره گذشته معلوم میگردد که برنج در دربار غزنویان هم مروج بوده بطور نمونه در تاریخ بیهقی میخوانیم که- 
(ستوران سست شده که به آمل و در راه کاه برنج خورده بودند.
 (تاریخ بیهقی
این «آمل» به احتمال زیاد در فرارود (ماوراءالنهر) است که «آمو» هم گفته می شده و رود «آمو دریا» از کنار آن می گذشته
اما بگذارش ویکی پیدیا آمل شهریست در آستان مازنداران 
. 
مولانا جلال الدین محمد بلخی هم ماش پلو را خوش داشته چنانچه در مثنوی معنوی میفرماید
 این ماش برنج احولان است 
 ور نی نه برنج هست و نی ماش
 (مولانا)

نام دیگر «برنج» در زبان پارسی و در متن‌های خیلی  قدیمی «کُرَنج» است. کرنج [ک ُ رَ]: برنج و معلوم میشود شیر برنج در عصر رودکی هم مروج بوده 


آن کُرَنج و شکّرش برداشت پاک 

 و اندر آن دستار آن زن بست خاک
 (رودکی)


بیاراستندش دبیر و وزیر 

 کُرَنجش بُدی خوردن و شهد و شیر 
(فردوسی)


چو بشنید بر پای جست اردشیر 

 که با من فراوان کُرَنج است و شیر 
(فردوسی)


همچنان بر پایه‌ی بیت های شاهنامه در بالا می‌توان گفت که مردم ما از عصر سامانیان و غزنویان برنج را می‌شناختند و می‌خوردند حتا شیربرنج هم رایج بوده  است


و اما واژه برنج


نام برنج در پارسی کهن «برنزی» خوانده می‌شده که در پارسی میانه «برنج» شده است.

نام برنج در عربی (و از آنجا در اردو) یعنی «اُرُز» یا «رُزّ» هم از یونانی آمده است. 
این واژه‌ی یونانی ریشه‌ی نام برنج در همه‌ی زبان‌های اروپایی شده است: 
- در لاتین: oriza
- در ایتالیایی: riso، در زبان ایتالیایی واژه‌ی risotto به معنای برنجک یا برنج کوچک است. 
 در فرانسوی : ris
- در ولزی: reis
- در آلمانی: reis
- در پولندی: ry؟


و اما کاربرد واژه‌ی «برنج» در زبان پارسی برای نام فلزی  و اصطلاح بت برنجی


در فرهنگ دهخدا چنین آمده است 
برنج [ب ِ رِ] مُعرّب «پرنگ» که به هندی «پتیل» گویند و آن مس و «جَست» ممزوج باشد (غیاث الغات
وناصر خسرو بلخی در توصیف این فلز میگوید
.زرِ مغشوشِ کم بها است برنج 
 زعفران مُزور است زریر
و
تا خوی تو این است اگر گوهر سرخ ای 
 نزدیک خردمند زراندود برنج ای
 (ناصر خسرو)
این فلز همان است که در انگلیسی بدان bronze می‌گویند و این واژه هم از راه لاتین از همین «برنج» پارسی گرفته شده است.
- انگلیسی: bronze از فرانسوی: bronze از ایتالیایی bronzo از لاتین میانه‌ی bronzium در نهایت از «برنج» در پارسی
اصطلاح بت برنجی هم در فارسی به کسانیکه عاطل و باطل می ایستند و نظاره گر میباشد اطلاق میگردد و دلیل اش را هم اینگونه شنیدم که میگویند بت تراشان در گذشته از طلا مس آهن خاک سنگ و برنج بت می تراشیدند تنها بت برنجی چندان خریدار نداشت و دلیلش این بوده که میگفتند بت نظاره گر است هیچ کاری از دستش پوره نیست  :) 
با الهام !  از وبلاگ شهر براز 

هیچ نظری موجود نیست: